پنجم نوامبر….
بابک ناصری
در حالیکه جهان در نقاط مختلف خود شاهد خشونت و جنگ افروزی روزافزون است، شاید بتوان از اهمیت انتخابات آمریکا به عنوان یکی از گزینه های پیش روی برای حل دیپلماتیک بسیاری از مسائل لاینحل نام برد.
تاثیر این که مهمان بعدی کاخ سفید چه کسی می تواند باشد حتا با خاورمیانه و بحران آن نیز ارتباطی تنگاتنگ دارد.
فارغ از اینکه آمار در انتخاب شخص بعدی کاخ سفید در چه نوسانی ست، درین جا می خواهیم به تاثیر هرکدام از کاندیدها بر اوضاع خاورمیانه نگاهی گذرا بیندازیم.
اکنون که دموکرات ها روزهای پایانی ریاست جمهوری بایدن را تجربه می کنند، تلاش برای جایگزین کردن گزینه ای برای او قرعه را به نام کاملا هریس درآورد.
فارغ از اینکه خروج از افغانستان چه تبعاتی برای ایالت متحده داشت، جنگ اسراییل با جمهوری اسلامی تبدیل به منازعه ای شد که ترامپ و هریس در کارزارهای خود در سیاست خارجی بر راه حل پایان آن شعارهایی را مطرح کردند.
نفوذ لابی های یهودی در هر دو سو و هم پیمان بودن اسراییل به عنوان شریک استراتژیک؛ دو کاندید را ناگزیر به راه حل هایی نمود که فراز و نشیب آن را می توان در رسانه ها به خوبی دریافت.
هریس با راه حل دو کشوری و در عین حال محکوم نمودن قطعی حمله هفتم اکتبر حماس به اسراییل گفتمان را آغاز کرد و با توجه به حضور فعلی در قدرت، راه صدور تجهیزات دفاعی و سامانه های ضد موشک به انضمام حضور ناوهای رزمی را در منطقه برای دفاع از اسراییل هموار ساخت.
با توجه به اینکه روز گذشته نمایندگان آمریکا در نشست شورای امنیت هم با تحکم به جمهوری اسلامی هشدار دادند که حرکت خصمانه بعدی او میتواند پای آمریکا را نیز به بازی بکشاند.
ترامپ اما دیپلماسی متفاوتی ارائه کرد و با توجه به دوره پیشین او در کاخ سفید میتوان اذعان نمود که آدمی غیرقابل پیش بینی ست و این را در رفتار خود به کرات ثابت کرده.
او ابتدا از توافق با جمهوری اسلامی بر سر هسته ای نشدن و مسائل دیگر منطقه ای سخن گفت که این شکل از روابط دیپلماتیک او دور از ذهن نیست!
اما چه کسی می تواند انکار کند که او اکنون نیز با این پیشنهادات همچنان کابوسی برای جمهوری اسلامی ست و جمهوری آخوندها وحشتی دیرینه از تغییرات ناگهانی در سیاست ورزی او دارند!
نزاع پینگ پونگی اسراییل و جمهوری اسلامی درین ایام می رود تا بسیاری از معادلات منطقه را به هم بریزد و دفاع بلینکن وزیر خارجه آمریکا از عربستان در صورت یورش جمهوری اسلامی به این کشور مبین اتفاقات ناگفته ای ست که روزهای آتی آن را روشن تر می سازد.
تهدید دوباره خامنه ای با چاشنی ترس و وحشت روشن می کند که برنامه تضعیف و نابودی سامانه های ضدهوایی جمهوری اسلامی در یورش اخیر اسراییل روی گفتمان و تهدیدات سران مملکت نیز تاثیر خود را بر جا گذاشته.
با توجه به رصد کارشناسان سیاسی و امنیتی جهان احتمال اینکه جمهوری اسلامی در بن بست، دادن یا ندادن پاسخ به اسراییل گرفتار آمده باشد بسیار زیاد است و شواهد نشان می دهد که دیپلماسی پشت پرده وحشت نیز راه گشا نیست و این نکته را هر دو کاندید ایالت متحده بخوبی دریافته اند.
یورش گسترده پهپادی دیروز به مراکز اسراییل نیز آتش تند انتقام اسراییل را شعله ورتر کرد و انتظار میرود روزهای سخت تری پیش روی حکومت اسلامی است.
حال میتوان نتیجه گرفت که با توجه به احتمال دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای و انگیزه دیرین او مبنی بر نابودی کامل اسراییل، در چارچوب هیچ توافقی نمی گنجد و راه حل نهایی جنگی گسترده و فراگیر است.
چه ترامپ مهمان روزهای آینده کاخ سفید باشد و چه هریس؛ خاورمیانه نیاز به تحولی عمیق دارد تا از بن بست هراس و وحشت به یکباره خارج شود، حتا به قیمتی باور نکردنی که جزییاتش به سیاست خارجی آمریکا و منافع اسراییل باز می گردد.
صدای ضربات توپ پینگ پونگ میان اسراییل و جمهوری اسلامی آخرین ضربانگ خود را سپری می کند و باید منتظر روزهای سخت تری بود.
خواه پنجم نوامبری خوشایند برای جمهوری خواهان باشد یا دموکرات ها، پیش یا پس بودن ضربه آخر به سیاست ورزی طرفین منازعه بستگی دارد تا ضربه نهایی را بر میز بازی بکوبند.
شاید پس از جشن مهمانی کاخ سفید.