بابک ناصری

مفاهیمی مانند جنگ و صلح فرآیند پیچیده ای دارند که می شود به زبان ساده وقوع هردو را محصول وضعیت نامساعد و فرصت طلبی دانست.

اینکه میان دو کشور، یک جنگ فراگیر رخ دهد بی تردید باید به سوی منافع طرفین با اصل غلبه بر فرصت طلبی نگاه کرد.

جنگ هایی که در طول تاریخ با بهانه های تکیه بر اعتقادات مذهبی اتفاق افتاده، معمولن به صلحی پایدار منجر نگردیده.

رخداد ایدئولوژیکی مبنایی برای میانه روی توصیه نمی کند و آموزه های مذهبی عمدتن نابودی عقاید دیگران برای شان اهمیت ویژه ای دارد.

نابود کردن دیگری و بر خرابه های آن، بنایی بر اساس اعتقادات باورمند خود ایجاد کردن شالوده کتب دینی بوده.

اعتقادی که شیعیان را به نابودی یهودیت ترغیب می کند هم از همین اصل ریشه می گیرد.

در خیابان های تهران تصویر بنر بزرگی درین روزها نصب شده با عنوان ” تلوشیما” که اختصار انفجار هسته ای در تلاویو را تداعی می کند.

نزاع نیابتی در سال های نه چندان دور بین سران حکومت جمهوری اسلامی و اسراییل در ابعاد مختلف، حالا به ایستگاه جنگ مستقیم در چند ماه اخیر رسیده.

شاخ و شانه کشیدن در هر دو سو که البته نشان داده اسراییل از توان نظامی و واکنش سریع تری برخوردار است و شعارهای حکومت اسلامی که معمولن به تهدیدات زبانی در میان سپاهیان حکومت خلاصه میشود.

بنا به گزارش آکسیوس و مقامات امنیتی از درون حاکمیت جمهوری اسلامی که طبق معمول نمی خواهند نام شان فاش شود و به تایید نیویورک تایمز، عوامل حکومت ایران با جابجایی تجهیزات و جنگ افزارها در روزهای گذشته، احتمال قریب به یقین شامگاه سه شنبه یورش خود به اسراییل را آغاز می کنند.

با این تفاوت که بازوی اجرایی خود را به سه نقطه عراق و سوریه و یمن منتقل کرده اند و باز هم احتمالن پرتاپه های محدودی از درون خاک ایران را به این منظور اختصاص می دهند.

و این تقسیم بندی بیشتر از آنکه اختیاری باشد از سر جبر انتخاب شده و باز هم بر کسی پوشیده نیست که علت عمده آن نابودی و شکست پدافندی در حمله اخیر اسراییل است.

از آن سو اما داستان به شکل دیگری روایت می شود.

استقرار رزم ناوهای مجهز نیروی دریایی آمریکا در منطقه و اعزام و رسیدن چند بمب افکن بی52 و جاگیری سامانه های ضد موشک تاد در خاک اسراییل و از همه مهم تر سبقت از همدیگر کاندیدهای ریاست جمهوری آمریکا که امروز تکلیف کاخ سفید را روشن می کنند، در دفاع از اسراییل!

بهرحال معادله ساعت صفر برای درهم شکستن هیمنه ساختگی جمهوری اسلامی در حال فرارسیدن است و این بار خودزنی در کوچه بن بست این حکومت مسبب اصلی آن است.

علی الحال می شود به وضوح کابوس دوگانه رهبر ایران را مشاهده کرد.

احتمال حضور ترامپ و فرارسیدن تحریم های کشنده در روزهای آتی و از سویی دیگر حمایت قاطع تسلیحاتی  آمریکا و شرکای هم پیمان که در گذشته همکاری شان منجر به فروپاشی چند حکومت گردید، خواب ناگواری ست که حال خامنه ای را آشفته کرده.

نتیجه سال ها پول ریختن به آستان محوری که اکنون مقاومتش هم جای سئوال دارد به همین روزها ختم گردید.

روزهایی که حکومت اسلامی ایران باید به چگونه رفتن و کیفیت نماندن بیاندیشند، نه ماندن و ادامه دادن.

چرا که تهدید وجود حکومتی اینچنین دیگر برای غربی ها نیز که در نشاندن خمینی در قدرت نقش داشتند هرگز قابل تحمل نیست.

به خاطر داشته باشید که ادعای ساخت موشک های دوربرد که قلب اروپا را نشانه می رود نکته ای نیست که هم پیمانان غرب را بی تفاوت جلوه دهد.

خصوصن که این روزها بحث بر سر تعویض دکترین در ایران گرم است و این یعنی تیغ در دست زنگی مست!

جمهوری اسلامی با سلاح هسته ای عقربیست که هر آن احتمال نیش آن عنقریب است.

شاید جهان به این نتیجه رسیده که با حمایت اسراییل در این نزاع، آتشی بر گرد این عقرب شعله ور کند که مجبور باشد به زدن نیش به خود.

پایان عمر و عصر حکومتی که صلای فتح جهان را داشت و در خود فرو رفت و غرق شد.

شاید این اتفاقی باشد که احتمالش از همه نزدیک تر است.